تفاوت نگاه مهرجویی و پوراحمد برای ساخت «مهمان مامان»/ چرا پوراحمد این فیلم را نساخت؟
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۳۱۴۵
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه و جابر قاسمعلی فیلمنامهنویس به صورت جداگانه در موزه سینمای ایران برگزار شد.
در کارگاه اول که در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد، علی اکبر قاضی نظام گفت: کتابی به اسم «بنویس تا اتفاق بیافتد» نوشته شده است که پیشنهاد میکنم آن را بخوانید زیرا من معتقدم تا ننویسید هیچ اتفافی نمیافتد به عنوان مثال، اگر بگوییم خلق ایده، در همان لحظه باید بتوانیم درباره آن بنویسیم و شروع به خواندن کنیم و نقطه نظرات دیگران را بپرسیم تا متوجه شویم که آیا ایده مورد نظرمان برای ساخت فیلم سینمایی مناسب است یا نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه بهترین فیلمهای سینمایی دنیا اقتباسی بوده اند، افزود: شما که امروز در موزه سینما سر کلاس من حضور دارید در واقع همکار فیلمنامه نویس من هستید و رابطه استاد شاگردی بین ما وجود ندارد. باید سعی کنیم زیاد بخوانیم و به این نقطه برسیم که خواندههایمان اجازه میدهد وارد سینما شویم و یا میتوانند از روی ایده ما برداشت کنند و فیلمنامه بنویسند.
چرا کیومرث پوراحمد «مهمان مامان» را نساخت؟
قاضی نظام با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم که نگاهها و دیدگاهها در مواجهه با قصهها متفاوت است، بیان کرد: ممکن است قصهای از دید من خوب نباشد اما از دید شما مناسب باشد و بتوانید آن را تبدیل به فیلمنامه کنید. یادم میآید از زنده یاد کیومرث پوراحمد سوال کردند این همه «قصههای مجید» را کار کردی، فکر نکردی که شاید بتوانی «مهمان مامان» داریوش مهرجویی را بسازی؟ و پوراحمد در پاسخ گفته بود اتفاقا آن را خواندم و فکر نمیکردم از آن فیلمنامه دربیاید اما وقتی مهرجویی آن را ساخت متوجه شدم فیلمنامه محکمی از آن درآورده است. بنابراین تفاوت نگاه در اینجا مشخص میشود که مهرجویی میتواند «مهمان مامان» را بسازد که فیلم قشنگ و جذابی است که به ذهن پوراحمد نرسیده بود اما کارهای دیگر هوشنگ مرادی کرمانی را توانست به بهترین شکل بسازد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: با فیلمنامه نویسان دیگر دائم صحبت کنید تا تجربیاتشان را در اختیار شما قرار دهند. من هنوز هم اگر فرصت داشته باشم در کلاس فیلمنامه نویسان دیگر شرکت و از تجربیات آنها استفاده می کنم زیرا امکان دارد نکته جدیدی بگویند که برای من مفید باشد. یادم میآید در باشگاه فیلمنامه نویسان ماهی یکبار جلسه تشکیل میدادیم و فرید مصطفی که در دانشگاه استاد ما بود در آن جلسات حضور داشت. مصطفوی حرف قشنگی زد که من هیچ جا آن را نشنیده بودم؛ میگفت مواردی که در کلاسهای مختلف فیلمنامه نویسی میخوانید همه درست است اما نکته مهم این است که آنها باید ملکه ذهن شود تا در فیلمنامهها از آنها استفاده کنید که حرف بسیار درست و منطقی بود.
وی بیان کرد: روزی استاد دانشگاهم احمد ضابطی جهرمی کلاس تدوین گذاشته بود و من در کلاس او حضور پیدا کردم در حالی که در همان زمان با او داور فیلمنامه بودیم و زمانیکه من را دید گفت اینجا چه میکنی که در پاسخ به او گفتم آمدهام تا یاد بگیرم زیرا برایم مهم است که بدانم از تدوین در فیلمنامه چه استفادههایی میشود تا وقتی فیلمنامه می نویسم به تدوین هم دقت داشته باشم.
نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه نویس است
در کارگاه دوم که توسط جابر قاسمعلی برگزار شد، وی گفت: در سینما با حرفههای مختلفی مواجه هستیم که وقتی میخواهند کار کنند همیشه یک چیزی در اختیار دارند به عنوان مثال، تهیه کننده، فیلمنامه دارد که بر اساس آن عوامل را انتخاب میکند، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگرها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل میکنند و ... تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامهنویس است درحالی که نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامهنویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع میکند و ایدههایی که فیلمنامهنویس برای شروع یک کار انتخاب میکند معمولا از راههای مختلفی استخراج می شوند
وی عنوان کرد: یکی از راههای یافتن ایده، تجربههای شخصی خود آدم است و در این میان خوابها خیلی مهم هستند به همین دلیل پیشنهاد میکنم خوابهایتان را بنویسید. خیلی وقتها از خوابهای شما قصههای عجیبی درمیآید. اینگمار برگمان فیلم «ساعت گرگ و میش» را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.
قاسمعلی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه تیترها معمولا عنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلمهای زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند. تیتر «گوزنها»ی مسعود کیمیایی اعتیاد است، «خونبازی» رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است اما قصههای آنها هیچ ربطی بهم ندارند. موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و ... تیترهایی هستند که بر مبنای آنها فیلمهای ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی به هم ندارند. باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار میدهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک میرسند زیرا نتایج بر اساس دیدگاهها، شخصیتها، سلایق، پیشینه و ... متفاوت خواهد بود.
فیلم «نیاز» برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است
وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه ۷۰ فیلمی به نام «آبادانی ها» را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکانی داشت که با آن مسافرکشی میکرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود، ماشین او را میدزدند که البته بعد از مدتی پیدا میشود. عیاری میگفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در ۴ ماهی که ماشین نداشت برای گذران زندگی ماشین دیگری را میدزدید چه اتفاقی میافتاد؟ این همان بحثی است که میگویم جایی که واقعیت تمام میشود، داستان شروع میشود.
قاسمعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بارها گفتهام قاضی نظام یک فیلم به نام «نیاز» دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین ۲ پسر است که میخواهند یک شغل را حفظ کنند و هر ۲ به آن شغل نیاز دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار نیاز دارد مانند ریک در فیلم «کازابلانکا» عمل میکند وقتی زندگی رضا کارگر آذری را میبیند، متوجه میشود او به کار نیازمندتر است و خودش را کنار میکشد. شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفهای هستند که در این فیلم به خوبی دیده میشود.
جلسه دوم کارگاه جابر قاسمعلی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ساعت ۱۴ و علی اکبر قاضی نظام روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۱۴ در موزه سینما برگزار میشود.
57245
کد خبر 1765163منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: داریوش مهرجویی کیومرث پوراحمد سینمای ایران علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس موزه سینما مهمان مامان بر اساس قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۳۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاهتر نکنیم
جمعی از بزرگان فرهنگ و ادب کشور به تماشای «مست عشق» حسن فتحی نشستند؛ فیلمی که کارگردانش آن را در زمانه خشونت و نفرتپراکنی حاوی پیامی از بارقه امید میداند برای تأمل و نواندیشی.
به گزارش ایسنا، روز جمعه ۱۴ اردیبهشتماه اکرانی خصوصی از فیلم «مست عشق» در موزه سینما تدارک دیده شده بود تا سازندگان این فیلم سینمایی میزبان برخی از چهرههای حوزه مولویشناسی و شمس پژوهی و شاهنامهپژوهی همچون محمدعلی موحد و میرجلالالدین کزاری و نیز بزرگان دیگری همچون ژاله آموزگار (پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی)، عبدالمجید ارفعی (متخصص زبانهای باستانی و مترجم خط میخی عیلامی)، احمد محیط طباطبایی (رییس ایکوم)، لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر)، یونس شکرخواه (متخصص علوم ارتباطات) و حجتالله ایوبی (رییس سابق سازمان سینمایی و کمیسیون ملی یونسکو) شدند.
در میان این چهرههای فرهنگی و هنری، محمدعلی موحد در حالی به تماشای فیلم نشست که در تیتراژ فیلم نامش به عنوان مشاور ذکر شده است.
از راست: لوریس چکناواریان، محمدعلی موحد و میرجلالالدین کزازیدر ابتدای این مجلس و پیش از نمایش فیلم، حجتالله ایوبی در سخنانی کوتاه گفت: ملت ایران یک بدهی به دنیا داشت و دنیا هم یک مطالبه بزرگ از ما. سینمای ایران که جزء سینماهای برتر جهان است باید کاری را برای حضرت مولانا و شمس انجام میداد.
او با تاکید بر اینکه خودش فیلم را ندیده است، ادامه داد: من این تلاش و عزم را گرامی میدارم بویژه آنکه بارها از زبان بزرگان جهان شنیدم که چه معمایی در سینمای ایران وجود دارد که با وجود حداقل امکانات این چنین درخشان است؟ به نظر بنده، راز و رمز این موفقیت در این سالن حاضر است؛ پشتوانه سینمای ایران ادبیات فاخر و گنج معنوی آن است که در هیچ کجای جهان وجود ندارد. سینمای شاعرانه ایران مرهون بزرگانی است که امروز در اینجا نشستند و آقایان فتحی، توحیدی و دیگر هنرمندان در این فضا تنفس کردند و با محمدعلی موحد زندگی کردند. فیلم و نگاه آنها عطر و رنگ موحد و کزازی و شفیعی کدکنی و بزرگان دیگر را میدهد. من این عزیزان را به "نام" و بدون لقب صدا کردم چون استاد شفیعی کدکنی در آخرین شماره مجله «بخارا» زیبا گفته است که محمدعلی موحد بالاترین لقبش در همین است که «محمدعلی موحد» است و لقب و پسوند و پیشوندی برازنده او نیست. این برای بقیه اساتید هم صدق میکند.
ایوبی افزود: یقین دارم که استقبال فراوان مخاطب آغاز راهی است که باز هم از مولانا و شمس سخن گفته شود.
سپس فرهاد توحیدی - فیلمنامهنویس «مست عشق» بیان کرد: نوشتن فیلمنامه این کار در کنار جناب آقای فتحی حدود سه سال و اندی طول کشید و در طول نوشتن متن، سایه معنوی دکتر موحد بر سر این کار بود.
او با اشاره به شیوه روایت فیلم گفت: من به عنوان یک معلم کوچک فیلمنامهنویسی عرض میکنم که سالهاست در میان همکارانم و بخصوص در میان جوانان علاقهمند به فیلمنامهنویسی اشتیاق زیادی برای گذر و عدول از نوشتن فیلمنامه به سبک و سیاق کلاسیک در چهارچوب شاهپیرنگ میبینم. آنها بسیار دوست دارند که فیلمنامهنویسی متفاوت را با روایتهای موازی تجربه کنند و برای یادگیری تکنیک داستانگویی در فیلمنامه نویسیِ آلترناتیو، طبیعتاً به ادبیات فیلمنامهنویسی ترجمه شده رجوع میشود. این در حالی است که بخت بزرگ بنده و آقای فتحی این بود که در این کار برای سازماندهی روایتهای موازی از دل آثار مولانا و مثنوی استفاده کردیم. شاید بیراه نباشد که بگویم یکی از اولین کسانی که داستانگویی به این شیوه را ابداع کردند حضرت مولانا بود و البته پیشتر از او عطار و سنایی هم چنین تجربهای داشتند.
توحیدی ادامه داد: کوشش ما این بود از آن میراثی که حضرت مولانا و دیگران در روایتگری به جا گذاشتند و بزرگان امروز ادبیات ایران در کتابهای خود شرح دادند، استفاده کرده باشیم و امیدوارم آنچه بر پرده خواهید دید گوشه کوچکی از انتظارات شما را برآورده کند.
در پایان حسن فتحی - کارگردان «مست عشق» که از سر فیلمبرداری سریالش خود را به این برنامه رسانده بود - متنی را قرائت کرد که به این شرح بود: «همه ما آدمها بیآنکه خواسته باشیم، متولد میشویم و طنز قضیه در این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، متولد شدن ما با نوعی مسئولیت اخلاقی همراه است؛ مسئولیتِ اینکه اوضاع جهانی را که لُملُمه میزند از حرص و طمع و کشتار و ویرانی، با افعال خودمان سیاهتر از آنچه که هست نکنیم. پیام شیرین و شکّرین شمس و مولانا در این زمانه تلخکامی و خشونت و نفرتپراکنی، میتواند بارقه امیدی باشد برای ما ساکنانِ به عادت و روزمرگی گرفتار شدهی این روزگار تا شاید با پرهیز از خودشیفتگی و افکار خشک و تنگنظرانه در افعال و کردار خودمان تأمل و نواندیشی و تجدیدنظر کنیم.
این اثر سینمایی بیهیچ تفاخری برگ سبزی تحفه درویش و نمایش قطرهای از دریای بیکران اندیشههای عرفانی است.»
در این زمینه بخوانید:
تمجید میرجلالالدین کزازی از «مست عشق»
ژاله آموزگارانتهای پیام